6 ـ هشياري سياسي و سازش ناپذيري
ائمه عليهم السلام نه فقط خود با دستگاههاي ظالم و دولتهاي جائر و دربارهاي فاسد مبارزه كرده اند بلكه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده اند، بيش از پنجاه روايت در وسائل الشيعه و مستدرك و ديگر كتب هست كه «از سلاطين و دستگاه ظلمه كناره گيري كنيد و به دهان مداح آنها خاك بريزيد، هر كس يك مداد به آنها بدهد يا آب در دواتشان بريزد چنين و چنان ميشود ..» خلاصه دستور داده اند كه با آنها به هيچ وجه همكاري نشود و قطع رابطه بشود.(27)
امام خميني در جاي ديگر اينطور ميفرمايند: ائمه ما عليهمالسلام همه شان كشته شدند براي اينكه همه اينها مخالف با دستگاه ظلم بودند اگر چنانچه امامهاي ما تو خانه هايشان مي نشستند .. محترم بودند، روي سرشان ميگذاشتند ائمه ما را، لكن ميديدند هر يك از اينها حالا كه نميتواند لشکركشي كند از باب اينكه مقتضياتش فراهم نيست، دارد زيرزميني اينها را از بين ميبرد، اينها را ميگرفتند حبس ميكردند ..(28)
مرحوم شيخ كليني از قول يكي از ياران امام رضا عليه السلام مينويسد:
پس از آنكه حضرت رضا عليه السلام به امامت رسيد سخناني ايراد فرمود كه بر جان وي ترسيديم و لذا به آن حضرت عرض شد: مطلبي آشكار كردي كه بيم داريم اين طاغوت (هارون) بر عليه شما اقدامي كند، و حضرت در جواب فرمود: هر كاري ميتواند انجام دهد ..(29)
يكي ديگر از ياران حضرت ميگويد: به امام عرض كردم: شما خود را به اين امر (يعني امامت) شهره ساخته و جاي پدر نشسته ايد، در حالي كه از شمشير هارون خون ميچكد (و دوران اختناق عجيبي حكمفرماست، شما با چه جرأتي چنين ميكنيد؟!) كه آن حضرت با پاسخ خود به وي فهماند كه اين مسائل و مأموريتهاي ائمه عليهمالسلام قبلاً از جانب الهي تعيين شده و هارون قدرت مقابله با حضرت را ندارد.(30)
امام هشتم با هشياري سياسي خويش توانست پس از مرگ هارون (كه در سال دهم از امامت حضرت اتفاق افتاد) در دوران نزاع و كشمكشهاي ميان دو برادر (يعني امين و مأمون) به ارشاد و تعليم و تربيت شيعه ادامه دهد. و بالاخره پس از به قدرت رسيدن مأمون ، با حركتها و موضعگيريهاي دقيق و حكيمانه نقش عظيم خويش را به خوبي ايفا نمود.
همانطور كه معروف است مأمون در ميان خلفاي بني عباس از همه داناتر و زيركتر بود، از علوم مختلف آگاهي داشت و تمام اينها را وسيله اي براي پيشبرد قدرت شيطاني خويش قرار داده بود و از همه مهمتر جنبه عوام فريبي وي بود. وي با طرح يك نقشه حساب شده، ولايت عهدي حضرت را پيشنهاد كرد كه اهداف مختلفي را دنبال مينمود از جمله: در هم شكستن قداست و مظلوميت امامان شيعه و پيروانشان، مشروعيت بخشيدن به حكومت خويش و خلفاي جور قبلي و كسب وجهه و حيثيت براي خويش، تخطئه شيعيان مبني بر عدم اعتنا به دنيا و رياست، كنترل مركز و كانون مبارزات، دور كردن امام از مردم و تبديل امام به يك عنصر درباري و توجيه گر دستگاه.
مقام معظم رهبري حضرت آيةاللّه خامنه اي (مدظله العالي) ضمن برشمردن و توضيح اهداف فوق فرموده اند:
در اين حادثه، امام هشتم علي بن موسي الرضا عليه السلام در برابر يك تجربه تاريخي عظيم قرار گرفت و در معرض يك نبرد پنهان سياسي كه پيروزي يا ناكامي آن ميتوانست سرنوشت تشيع را رقم بزند، واقع شد. در اين نبرد رقيب كه ابتكار عمل را بدست داشت و با همه امكانات به ميدان آمده بود مأمون بود. مأمون با هوشي سرشار و تدبيري قوي و فهم و درايتي بيسابقه قدم در ميداني نهاد كه اگر پيروز ميشد و اگر ميتوانست آنچنانكه برنامه ريزي كرده بود كار را به انجام برساند يقينا به هدفي دست مييافت كه از سال چهل هجري يعني از شهادت علي بن ابيطالب عليه السلام هيچيك از خلفاي اموي و عباسي با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست يابند يعني ميتوانست درخت تشيع را ريشه كن كند و جريان معارضي را كه همواره همچون خاري در چشم سردمداران خلافتهاي طاغوتي فرو رفته بود بكلي نابود سازد. اما امام هشتم با تدبيري الهي بر مأمون فائق آمد و او را در ميدان نبرد سياسي كه خود به وجود آورده بود بطور كامل شكست داد و نه فقط تشيع ضعيف يا ريشه كن نشد بلكه حتي سال دويست و يك هجري يعني سال ولايت عهدي آن حضرت يكي از پر بركت ترين سالهاي تاريخ تشيع شد و نفس تازهاي در مبارزات علويان دميده شد و اين همه به بركت تدبير الهي امام هشتم و شيوه حكيمانه اي بود كه آن امام معصوم در اين آزمايش بزرگ از خويشتن نشان داد.(31)
آري نمونه هاي هشياري و تيزبيني آن حضرت در قضاياي متعددي جلوه گر است مانند ماجراي نماز عيد كه هر چند با پيشنهاد مأمون بود اما حركت و شيوه حضرت به گونهاي بود كه مأمون دستور جلوگيري از اقامه نماز را صادر كرد و به قول رهبر عزيزمان «مأمون را در ميدان نبردي كه خود به وجود آورده بود بطور كامل شكست داد.»
7 ـ تواضع و فروتني
مرحوم شيخ صدوق به نقل از يكي از معاصران حضرت رضا عليه السلام مينويسد:
چون سفره انداخته ميشد، غلامانش حتي دربان و نگهبان نيز با او سر يك سفره مينشستند.(32)
مرحوم ابن شهر آشوب (متوفا به سال 588) نيز مينويسد:
روزي امام وارد حمام شد، مردي (كه حضرت را نميشناخت) از وي درخواست كرد تا او را كيسه كشد، امام نيز پذيرفت و مشغول شد. حاضران به آن مرد، حضرت را معرفي كردند و او با كمال شرمندگي و سرافكندگي از حضرت پوزش خواست اما حضرت رضا عليه السلام او را آرام نمود و به كار خود همچنان ادامه داد.(33)
مرحوم كليني طبق حديثي فرموده: شبي امام مهمان داشت ، در ميان صحبت، چراغ دچار نقص گشت، مهمان خواست آن را اصلاح نمايد ولي حضرت اجازه نداد و خود به اصلاح آن پرداخت.(34)
مرحوم علامه مجلسي (متوفا به سال 1111) چنين نقل كرده است: مردي از اهالي بلخ گويد: در سفر خراسان با حضرت همراه بودم، به دستور وي سفره انداخته شد و خدمتكاران و غلامان، چه سياهان و چه غير ايشان، همگي را بر سر يك سفره نشاند، به امام عرض كردم: فدايت شوم خوب بود براي اينها سفره جداگانه اي ميانداختيد. حضرت فرمود: ساكت باش. پروردگار همه يكي است ، پدر و مادر همه يكي است و پاداش و جزا (فقط) به عمل بستگي دارد (نه بر حَسَب و نَسَب و جاه و مقام).(35)
8 ـ احترام و محبت به ديگران
مرحوم اِربلي (از دانشمندان قرن هفتم) در خبري كه نقل نموده است از قول يكي از معاصران امام رضا عليه السلام
مينويسد: هرگز نديدم كه امام در سخن خويش نسبت به كسي بياحترامي كند و هرگز نديدم كه كلام ديگري ر اقطع كند ، و ميگذاشت تا سخنانش به پايان رسد .. هيچگاه در برابر كسي كه مقابلش نشسته بود پاهايش را دراز نميكرد و تكيه نميزد. هرگز نديدم به هيچيك از خدمتكاران و غلامانش ناسزا گويد ..(36)
آن حضرت فرموده است: محبت به ديگران نيمي از عقلانيت و خرد ورزي است.(37)
و از آنجا كه درصد قابل توجهي از كينه ها و دلخوري ها به سبب سخنان بي مورد و بعضا نيشداري است كه نسبت به يكديگر اظهار ميگردد و شايد در اكثر موارد نيز بي قصد و غرض باشد آن حضرت فرموده اند: سكوت موجب جلب محبت ميگردد.(38)
پوزش
در پايان، از محضر نوراني امام رئوف و مهربان حضرت رضا عليه السلام پوزش ميطلبيم؛ چرا كه بيان يك ويژگي از ويژگي هاي خدايي ايشان از عهده كسي ساخته نيست.
كه تر كنم سرانگشت و صفحه بشمارم
نظرات شما عزیزان: